Sunday, March 16, 2008


گفته بودم که ترسو هستم؟! نه این که از تاریکی بترسم یا از رعد و برق یا از ...! از روابط می ترسم، روابط ِ بی نام، از دوست داشتن و دوست داشته شدنِ یک طرفه، از سلام بی پاسخ، از دست گرمی که با سردی فشرده بشه، از همراه شدنی از سر بی تفاوتی، از نگاهِ خالی که فقط یه لبخند کمرنگ رو لبهات بیاره و یک خم به ابرو، از سکوتی که فقط سکوتِ و سکوت!
اینها رو قبلا خودم گفتم، یا کسی گفت و من شنیدم؟!

|


.........................................................................................